دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
امام خمینی

حوزه/ مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه با بیان این که انقلاب اسلامی ایران میراث دار تمدن اسلامی است و تمدن نوین اسلامی را به جهانیان معرفی کرد، گفت: اندیشه امام خمینی(ره) پایه ساز تمدن نوین اسلامی بود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، ورود اسلام به ایران مصادف با تغییر و جهش فرهنگی قابل توجهی بود. ایران به عنوان یک کشور که میراث دار تمدنی غنی و با ارزش بود، در واقع با پذیرش عقلی و قلبی اسلام سبب شد تا تمدن اسلامی به اوج خود برسد و در واقع ایرانیان از جنبه های مختلفی بر بسیاری از عرصه های علمی و تمدنی اثرگذار شدند.

حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیرگروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه ، به بررسی نقش اندیشه های امام خمینی(ره) در پایه گذاری تمدن نوین اسلامی، نقش حوزه و دانشگاه در انتقال تمدن نوین اسلامی  و ... پرداخته که در ادامه می آید:

*به عنوان اولین سئوال، تمدن اسلامی در چه بستری شکل گرفت و اساسا پایه های تمدنی جامعه اسلام چه طور رشد یافت؟

تمدن اسلامی توسط شخص پیامبر(ص) پایه گذاری شد و قرآن کریم اساسنامه این تمدن بوده است. رویکردی که قرآن و سنت نبوی درباره این تمدن داشته است اساسی ترین عنصر پیش برنده تمدن اسلامی است.

قرآن به دو عنصر خواندن و نوشتن(قلم) تاکید دارد و این دو عنصر در ساخت و شکل گیری یک تمدن بسیار موثر هستند. مسلمین از سوی پیامبر(ص) بسیار به خواندن و نوشتن ترغیب شدند. به بیان دیگر ما می توانیم مولفه های شکل گیری تمدن اسلام را در صدر اسلام به چند دسته تقسیم کنیم که مهمترین آنها قرآن است، قرآن در شکل گیری بسیاری از علوم نقش چشم گیری داشته است.

*آیا نوع منش و رویکرد پیامبر(ص) نیز نسبت به جریان رشد و توسعه جامعه و تمدن اسلامی نیز اثرگذار بوده است؟

بله، نوع منش پیامبر اسلام(ص) همواره زبانزد بوده است، ما حتی وقتی نظرات مستشرقین را در مورد پیامبر(ص) بررسی می کنیم می بینیم که خود آنها نیز دو دسته هستند و در مورد پیامبر(ص) قضاوت کرده اند، اما اکثر آنها اخلاق پیامبر(ص) را عامل مهمی در گسترش تمدن اسلامی دانسته اند، اما مولفه دوم در سنت و سیره و میراث اهل بیت پیامبر(ص) است که این عامل در تمدن سازی نقش مهمی داشته است.

اساسا روش هایی که ائمه(ع) درترویج علوم داشتند و همچنین نقش آنها در ترویج علم و اخلاق از عناصر مهم شکل گیری تمدن اسلامی در قرون اولیه اسلامی است.

مولفه دیگر در جریان رشد تمدن اسلامی عقل گرایی است، این تعقل و خردمحوری بیشتر در مکتب اهل بیت(ع) دیده می شود که شاخصه تمدن اسلامی و پیشرفتهایی است که در بخش بعد به آن اشاره می کنم. این عقل گرایی از قرآن اقتباس شده است، قرآن عقل و هوش را مخاطب توحید و وحی می داند، پس رشد عقل در تمدن اسلامی ذیل این نگاه بوده است.

*از نظر شما مولفه های کنونی تمدن نوین اسلامی چیست؟

ترویج مکتب اهل بیت(ع) و تفسیر آنان از قرآن مهمترین مولفه در رشد و ترویج تمدن نوین اسلامی است یعنی آنچه که پایه و اساس تمدن اسلامی است. از نظر من تکیه و کار علمی در رشد وترویج تمدن نوین اسلامی باید بر این مدار استوار باشد. همچنین ولایت محوری و حرکت در مسیر ولایت محوری اهمیت به سزایی دارد. ببینید، وقتی خلافت عثمانی منقرض شد جهان اسلام از نظر قدرت دچار بحران شد، هیچ اندیشه ای برای جایگزینی خلافت گذشته وجود نداشت. در این وضعیت بعد از گذشت مدتها اندیشه نوین روی کار آمد که همان اندیشه امام خمینی(ره) بود که در واقع پایه ساز تمدن نوین اسلامی بود.

*شاکله تمدن اسلامی چیست؟

از نظر من باید دو بعد نرم افزاری و سخت افزاری را در سیر تمدن اسلامی و شکل گیری این تمدن غنی در نظر بگیریم. آنچه که در بُعد نرم افزاری تمدن اسلامی نمود می یابد علوم اسلامی است که ریشه اصلی آن تشویق پیامبر(ص) بود، پیامبر(ص) همواره به علم آموزی سفارش می کرد.

ما می بینیم که تا چه اندازه علوم قرآنی ، علوم نقلی و عقلی، علم فقه و حدیث، فلسفه، هنر ، موسیقی، نجوم، طب، هیأت، زیست شناسی و … در سیر تمدن اسلامی پیشرفت داشت. در همه این علوم مسلمین کتاب دارند و نظریه ارایه کرده اند. حال در این بین دانشمندان ایرانی نقش به سزایی دارند، در واقع ریشه بسیاری از این علوم به تلاش دانشمندان ایرانی بر می گردد.

*حفظ تمدن نوین اسلامی از سوی ملل مسلمان از چه طریقی ممکن است؟

جایگاه عقل در پیشرفت تمدن اسلامی بسیار بالاست، تمام اختراعات، ابتکارات و معماری و وحدت جوامع و انسجام اجتماعی، در سایه عقلگرایی حاصل می شود، هیچ یک از مفاهیم مادی و معنوی بدون عقل و خرد قابل درک، رشد وتوسعه نیست، کانون تمدن گرایی انسان عقل است اگرچه آفت آن نیز تا حدی عقل است یعنی اگر عقلگرایی زیاد باشد و قرآن و اهل بیت(ع) در نظر نباشد این عقل گرایی با افراط مواجه می شود اما راهکار دیگر نقد و آزادی اندیشه است، از مولفه های تمدن نوین اسلامی آن است که اندیشه ها را از اندیشیدن باز نمی دارد، مراکز علمی نقد علمی و عقلانی باید در این چنین تمدنی وجود داشته باشد.

این نگرش سبب جوان ماندن اصول و عناصر تمدن اسلامی و دوام بیشتر آن خواهد بود. در واقع نقد سبب تحرک و کمال و خودشناسی و درون شناسی تمدنی است، وقتی تمدنی خود را از بیرون مورد نقد قرار می دهد دیگر مورد هجوم قرار نمی گیرد، ما باید بتوانیم برهمین آزاداندیشی که مقام معظم رهبری نسبت به آن تاکید دارند، تمرکز داشته باشیم.

* نقش ایرانیان در این تمدن اسلامی چگونه بود؟

در همان زمان نبی مکرم اسلام(ص) می بینیم که ایرانیان نقش مهمی در ساخت جامعه اسلامی دارند، سلمان فارسی به اندازه ای تاثیرگذار است که با کارهای معقولانه اش به عنوان نزدیک ترین فرد به پیامبر شناخته می شود. هیچ کدام از صحابه پیامبر اسلام(ص) به اندازه سلمان فارسی نزد پیامبر(ص) ارج و قرب نداشتند. در واقع در شکل گیری تمدن اسلامی سلمان فارسی نقش مهمی را ایفا کرد.

شاید بیان یک مصداق جالب باشد که اگر پیشنهاد سلمان فارسی در حفر خندق در جنگ احزاب نبود واقعا مشکلات متعددی ایجاد می شد و این عنصر ایرانی چنین پیشنهاد تاکتیکی را ارایه کرد. از سوی دیگر سلمان فارسی مشاور امین پیامبر(ص) بود و امیرالمومنین علی(ع) نیز به سلمان توجه ویژه ای داشت.

* نوع برخورد ایرانیان در مواجهه با یک تمدن تازه چگونه بود؟

ایرانیان به جهت برخورداری از سابقه تمدنی و از سوی دیگر فهم درستی که از تمدن اسلامی و مفاهیم اسلامی یافتند از این تمدن استقبال کردند. در واقع مشاهده کردند که این دین با تمدن واحد است. از سوی دیگر شرایط ایران در آن زمان هم به شدت آشفته بود. تحمل ظلم و ستم ساسانیان و فاصله طبقاتی که ایجاد شده بود سبب شد تا جامعه ایران اتفاقا با آگاهی کاملی دست به این تغییر بزند. به قول یک نویسنده که می گفت: اجداد ما تا اسلام را نمی شناختند مقابل آن ایستادند ولی وقتی که اسلام را شناختند جان شان را در راه اسلام فدا کردند.

بنابراین، پذیرش اسلام از سوی ایرانیان بر اساس شناخت بود. گاهی این شبهه در برخی سایت ها مطرح می شود که اسلام به زور شمشیر به ایران آمد، در حالی که هرگز چنین نبوده است و مردم ایران بر اساس شناخت خود اسلام را پذیرفتند . بنابراین پذیرش اسلام در ایران نقطه عطف رشد تمدن اسلامی است تمدنی که تاسیس آن از سوی پیامبر اسلام بود.

*الگوی این رویکرد در میان ایرانیان چه خط سیری را دنبال می کرد، به بیان دیگر ایرانیان میراث دار کدام رویکرد بودند که اینگونه نقش موثری را در تمدن سازی ایفا کردند؟

نقشی که ایرانیان در تمدن اسلامی داشتند در واقع جایگاهی بود که از خود مکتب اسلام گرفتند، آنها به خوبی قرآن را فهمیدند، آنها آموزه های قرآن را درک کردند و در مسیر مکتب اهل بیت شاگردی کردند. اهل بیت شاگردان ایرانی متعددی داشتند و ایرانیان نقش مهمی را در شکوفایی تمدن اسلامی ایفا کردند.

*اگر بخواهیم به صورت مصداقی نام ببریم کدامیک از دانشمندان و اندیشمندان ایرانی را نام می برید که نقش به سزایی در رشد تمدن اسلامی داشتند؟

فارابی، رازی، ابن سینا، فخر رازی، ابوریحان بیرونی، خاندان خوارزمی، خیام نیشابوری، بخاری، مسلم نیشابوری، بیشمار از این اندیشمندان هستند هم میان شیعیان و هم میان اهل سنت و این حضور در رشته های مختلفی است. نبی مکرم اسلام(ص) در مورد نقش ایرانیان در علم و دانش فرمود: اگر علم در ثریا هم باشد مردانی از فارس(ایرانیان) به آن دست می یابند.

این پیش بینی پیامبر(ص) بسیار عجیب و شگفت است. یکی از دانشمندان کشورهای آسیایی می گفت بنیان گذار بسیاری از شاخه های علوم در تمدن اسلامی ایرانیان بودند. احمد امین مصری در مورد سهم ایرانیان در تمدن اسلامی این گونه توصیف داشته است که عقل و خرد ایرانیان نسبت به اعراب امتیازو مزیت داشت. همچنین «جان هابسون» در کتاب «ریشه های شرقی تمدن غرب» می نویسد: تمدن اسلامی با تکیه بر دستاوردهای ایرانیان پیشرفت کرد. بنابراین شناخت علوم در غرب توسط ایرانیان صورت گرفت. در آن زمان و به ویژه اشاره ما به دوره قرون وسطا است که شاید ۱۰ کتاب بیشتر نبود و آن کتابها را در کلیسا با طناب می بستند یعنی حتی کتاب هم نبود و وضع علمی در دوران قورن وسطا در غرب اسفناک بود.

*در صحبتهایتان به بُعد سخت افزاری اشاره کردید، این بُعد دقیقا چه وجهه ای از نقش ایرانیان در جریان تمدن سازی را عنوان می کند

بگذارید مصداقی عنوان کنم، بدون استثنا همین دیوان، نوشتن و ایجاد دفتر همه این موارد ابتکار ایرانیان بود که معتقد بودند که باید دفتری باشد و وقایع و اتفاقات ثبت شود، این اتفاق در زمان خلیفه دوم بود البته این مساله را هم بگویم که در صدر اسلام پیامبر(ص) نهاد قضا را داشت، موسس تمدن اسلامی پیامبر بود و نهادهای قضا و آموزش داشت ولی بعد از پیامبر(ص) بسیاری از این مسایل فراموش شد اما ایرانیان با تجارب تمدنی که داشتند آنها را انتقال دادند.

مصداق دیگر ایجاد تشکیلات دیوانی بود که بعدها منجر به تاسیس دارالحکمه ها در بغداد شد یا نظامیه ها که غربی‌ها خود معترف اند دانشگاه های علمی غرب از مدارس نظامیه ایران منبعث شده است.

 *با توجه به این جایگاه ایرانیان، به نظرتان امروز چه طور می توان در جهان معاصر، تمدن نوین اسلامی را که در واقع میراث دار تمدن اسلام است را حفظ و احیا و در عین حال به جهانیان معرفی کرد؟

قبل از پاسخ به این پرسش مقدمه ای را عنوان می کنم، ایرانیان در قرون مختلف به نقاط مختلف جهان سفر کرده اند و با عمل گرایی اسلام را ترویج داده اند، اکنون بسیاری از کشورهایی که مسلمین در آنجا ساکن هستند حاصل حضور و ترویج و تبلیغ مسلمین ایرانی است، از جمله درتایلند، اندونزی، آفریقا و بسیاری از کشورهای دیگر. اما روش دیگر در انتقال تمدن اسلامی هجرت علمای بزرگ بود که علما و سادات به برخی کشورها سفر کرده و در آنجا ساکن می شدند و کتاب می نوشتند و این آثار به زبان های مختلف ترجمه هم می شد.

اما در این بین می توانیم به موارد دیگری نیز اشاره داشتیم، از جمله اینکه معماری در دوره های مختلف خود موجب انتقال بخش عظیمی از هنر اسلامی شد، یا عرفان و تصوف، البته عرفان و تصوفی که به اهل بیت وصل بود، یا تکیه بر شعر و ادبیات، همه این موارد سبب شد تا تمدن اسلامی به دیگر نقاط جهان منتقل شود.

با این مقدمه می خواهم به رویداد عظیم قرن اخیر اشاره داشته باشم، یعنی انقلاب اسلامی ایران که تمامی معادلات سیاسی جهان و سلطه جویان را برهم زد. با انقلاب اسلامی ایران اندیشه امپریالیسم و تمدن مادی غرب با چالش جدی مواجه شد. انقلاب اسلامی ایران در واقع میراث دار تمدن اسلامی است و تمدن نوین اسلامی را به جهانیان معرفی کرد.

* حوزه و دانشگاه از چه طریقی می توانند در انتقال تمدن نوین اسلامی به سایر ممالک اسلامی موثر باشند؟

یکی از موثرترین روش ها آن است که حوزویان و دانشگاهیان مبادرت به یادگیری زبان های زنده دنیا کنند. حوزه باید مبلغینی را به صورت حضوری و حتی غیر حضوری پرورش دهد، یعنی علاوه بر فعالیت های فعلی بر گسترش آگاهی های خود به زبان های دیگر بیفزایند.

انتهای پیام/

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • دوستی IR ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
    0 0
    حوزه تشکر تشکر خیلی عالی بود موضوع پایانامه کردم دیدگاه استاد حسنلورا خیلی مشگل گشا بود